ای خوش آنروزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد،ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
کاش آنروزی که مردم مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه یاور داشتیم
کاش محسن را نمی کشتند که ما
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم
آمد و رفت از جهان،محسن،ولیکن ما هنوز
آرزوی دیدن روی برادر داشتیم
این در و دیوار می گریند به حال ما که ما
مادری پهلو شکسته پشت این در داشتیم
مادر ما از جهان رفت،درحالیکه ما
گریه بر قبرش سر قبر پیامبر داشتیم...
نظرات شما عزیزان:
سخت تر این است که حرفت رااشتباهی بفهمند, حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم حرفش را نفهمیده اند هیچ ,اشتباهی هم فهمیده اند
پاسخ:به نکته ی بسیار زیبایی اشاره کردین...ممنونم.
پاسخ:بسیار زیبا!!!ممنون...
پاسخ:ممنونم...همچنین.
برچسبها: