ماییم غریبان دو چشمان ابوالفضل
دیوانه آن قامت عریان ابوالفضل
دانی چه بود سبقه ی این سینه به زلفش
آزادگی محض به زندان ابوالفضل
ای خونجگران ناله ببارید زدیده
پیکان ستم خورده به چشمان ابوالفضل
دست کرمی نیست دگر بهر کریمی
از لحظه ی افتادن دستان ابوالفضل
طفلان به حرم منتظر جرعه ی آبند
دستان به زمین مشک به دندان ابوالفضل
طفلی ز عطش روی زمین است خدایا
این موی رقیه ست پریشان ابوالفضل
ای مهدی موعود شب عشق و نیازست
بنما کرمی جان تو و جان ابوالفضل...
برچسبها: